خوزپرس: یادداشت مقتداییاستاندار سابق خوزستان
شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان از قریب به یک ماه مانده به انتخابات عرصه تقابل دیدگاه های اعضای آن بود، برخی تأکید بر حضور کاندیدای واحدی از این جریان به نام آقای روحانی داشتند و برخی دیگر ضمن صحه گذاشتن بر اینکه در دوره دوازدهم انتخابات ریاست جمهوری باید از رئیس جمهور مستقر حمایت شود اعتقاد داشتند حضور یک نماینده با گفتمان اصلاح طلبانه که در صورت تأیید نشدن آقای روحانی توسط شورای نگهبان، در صحنه حضور داشته باشد الزامی است، در واقع هر دو گروه در اصل که حمایت از رئیس جمهور مستقر می باشد با هم مشترک اما در نحوه تحقق یافتن این اصل دارای اختلاف نظر بودند.
 نهایتاً در آخرین روز باقی مانده از موعد ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری، آقای جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم  با حضور در ستاد انتخابات کشور ثبت نام نمود، بسیاری ایشان را کاندیدای پوششی جریان اصلاحات می نامند اما به کار بردن لفظ پوششی برای فردی با خصوصیات  وی چندان انتخاب مناسبی به نظر نمی رسد و او را بیشتر می توان یک ظرفیت در سبد اصلاحات دانست.
 طبیعتاً قبل از اعلام اسامی تأیید صلاحیت شدگان توسط شورای نگهبان اطمینان قاطعی نسبت به تأیید شدن هیچ یک از کاندیداها وجود نداشت و رئیس جمهور فعلی نیز از این قاعده مستثنی نبود بنابراین اگرچه آقای روحانی با رویکرد اعتدال گرایانه مورد حمایت اردوگاه اصلاح طلبان بود اما حضور سخنگو و نماینده ای از جریان اصلاح طلب ضروری به نظر می رسید که در صورت تأیید نشدن رئیس جمهور فعلی، او به عنوان نماینده اصلاحات در کارزار انتخابات حضور داشته باشد.
 بسیاری اعتقاد دارند در حال حاضر که رئیس جمهور فعلی تأیید صلاحیت شده است زمان کناره گیری معاون اول او از صحنه می باشد اما نمی توان از اهرم مهمی تحت عنوان « نظارت استصوابی » که شورای نگهبان به موجب آن در هر لحظه می تواند مانع از  ادامه فعالیت تأیید صلاحیت شدگان در انتخابات ریاست جمهوری شود غفلت وزید ،  بنابراین رئیس دولت یازدهم و معاون اول ایشان که سابقه ۴ سال همکاری با یکدیگر را دارند باید تا روز انتخابات در کنار هم باقی مانده و مسلماً آنچه بین آنها رخ نمی دهد «رقابت» می باشد.
 «  رأی جمع کن » و « سیاهی لشکر » دانستن آقای جهانگیری نیز کاملاً متضاد با شخصیت حقیقی و حقوقی ایشان می باشد و مهم تر از آن اینکه سبد آرای آقایان روحانی و جهانگیری با یکدیگر متفاوت نیست و هردو تحت حمایت جریان اصلاحات قرار دارند، شاید تصمیم به حضور آقای جهانگیری در عرصه رقابت های انتخاباتی یکی از تصمیم های مهم  به شمار رود زیرا فردی با گفتمان اصلاح طلبانه در کنار کاندیدای نهایی جریان اصلاحات قرار گرفته است و در دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری مواضع اصلاح طلبان توسط معاون اول رئیس دولت یازدهم بازگو می گردد.
  از تهدیدهایی که  هم در حلقه  درونی و هم در خارج از حلقه اصلاحات در کمین اصلاح طلبان می باشد گرایش احتمالی بخشی از اردوگاه اصلاح طلبان که از تحلیل جامع الشرایطی برخوردار نیستند به سوی آقای جهانگیری به عنوان کاندبدای نهایی است و در عین حال جریانات بیرونی نیز با هدف ایجاد انشقاق و تشتت آرای اصلاح طلبان در پی برنامه ریزی و تحریک کردن برخی افراد برای رخ دادن چنین رویدادی هستند که در صورت عدم هوشیاری سران اصلاحات آنچه در انتخابات ۸۴ رخ داد مجدداً تکرار می شود لذا بهترین راهکار در راستای تبدیل تهدید مذکور  به فرصت،  هدایت نقطه نظرات به سمت و سوی تمرکز و تقویت  کاندیدای اولیه و نهایی این جریان یعنی آقای روحانی و بازی نکردن در زمین رقیبان اصلاح طلبان می باشد، بدیهی و ضروری است که ارائه جمع بندی پس از پایان هر مناظره توسط شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان با تأکید بر روی آقای روحانی که کاندیدای اولیه و نهایی این جریان می باشد از تشتت آرای بیننندگان مناظرات و انتشار تحلیل های متفرقه توسط طرفداران جلوگیری نموده  و به تقویت جبهه اصلاحات منجر خواهد شد.