به گزارش خوزپرس به نقل از صدا وسیما، علی شمخانی در نشست اجلاس مقدماتی امنیتی مونیخ با ترسیم ۳ سناریو برای شرایط بعد از برجام گفت: قدرت نظامی و موشکی ایران جنبه دفاعی و بازدارندگی دارد و در دکترین نظامی، ایران آغازگر جنگی نخواهد بود اما درصورت بروز جنگ، قوی ظاهر خواهد شد.
متن سخنرانی دبیر شورای عالی امنیت ملی به شرح زیر است:
این کنفرانس با ایام بزرگداشت امام حسین بن علی (ع) یکی از پیشوایان بزرگ میلیونها نفر از مسلمانان جهان مقارن شده او نامی آشنا برای همه مردان و زنان آزادیخواه و عدالت جوئی است که با هر دین و آیینی در طول تاریخ مسیر تحقق ارزشهای انسانی و اخلاقی را دنبال کرده اند.
امام حسین (ع) فرزند امام علی (ع) و نواده پیامبر عظیم الشأن اسلام (ص) در ۱۴ قرن پیش، جان خود، فرزندان و یارانش را در مبارزه ای نابرابر با دشمنان انسانیت و اخلاق فدا کرد تا برای همیشه تاریخ چراغ هدایت بشریت را فروزان نگاه داشته و به ما بیاموزد که زندگی همراه با عزت، شرافت و اخلاق تنها با مقاومت و ایستادگی در برابر زورگویان و ستمگران حاصل خواهد شد.
مایلم در ابتدا ضمن اشاره به مؤلفه های تأثیرگذار بر امنیت منطقه ای و بین المللی، تصویری روشن از محیط پرتلاطم امنیتی در غرب آسیا به شرح فوق ارائه کنم.
ـ تداوم سرکوب مردم مسلمان فلسطین از سوی رژیم صهیونیستی که با زیر پاگذاردن هنجارهای انسانی و حقوقی کشتار بی رحمانه زنان و کودکان و سالمندان را بدون توجه به اعتراضات جهانی ادامه می دهد.
ـ تجاوز غیرقانونی و فاجعه بار عربستان سعودی به یمن و از بین بردن زیرساختهای اقتصادی، خدماتی و درمانی و کشتار غیرنظامیان بی گناه با استفاده از سلاحهای ممنوعه که مصداق بارز جنایت جنگی است.
ـ تداوم بحران در سوریه و همکاری کشورهای روسیه، سوریه، ایران و عراق برای مقابله با موج افسار گسیخته تروریسم در چارچوب قطعنامه های سازمان ملل متحد، این اقدام که منجر به توفیقات قابل توجهی از بیجی تا حلب شده مصداق روشنی از تأثیرگذاری مبارزه واقعی با تروریسم و معیاری برای سنجش ناکامی اقدامات نمایشی است که با رهبری ایالات متحده آمریکا و تحت عنوان ائتلاف ۶۰ کشور برای مبارزه با داعش شکل گرفت.
ـ به پایان رسیدن مذاکرات هسته ای میان جمهوری اسلامی ایران و ۱+۵ و دستیابی به توافقی تحت عنوان برجام که با قرار گرفتن در مرحله اجرای آن افق جدیدی در مناسبات منطقه ای و بین المللی پیش روی همه ما قرار خواهد گرفت.
ـ تداوم ناامنی در افغانستان که علیرغم لشکرکشی و حضور گسترده نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا و ناتو در این کشور شرایط امنیتی آن به مراتب نگران کننده تر از گذشته است.
ـ کشته شدن جمع کثیری از مسلمانان شرکت کننده در مناسک حج که به عنوان فاجعه ای بی سابقه جهان اسلام را در بهت و ماتم فروبرد. این رخداد تأس فبار در عربستان سعودی، ضمن آن که کفایت این کشور در قبال تأمین امنیت مهمترین مراسم مذهبی مسلمانان جهان را با سؤالات جدی روبرو نموده نیازمند توجه جهان اسلام برای ریشه یابی علل وقوع این فاجعه و تعیین تکلیف وضعیت مفقودان است.
با این مقدمه لازم می دانم ضمن اشاره به اصول ثابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران مبنای تعامل سازنده و مدیریت بحرانهای محیط امنیتی ایران بوده است اشاره ای گذرا داشته باشم:
ـ اتکاء به پشتوانه مردمی و تولید قدرت از مسیر ایجاد مشارکت برای آحاد مردم در کلیه امور حکمرانی
ـ ارزشمداری همراه با واقع نگری
ـ عدم توسعه طلبی سرزمینی و آغازگری جنگ
ـ تثبیت در درون بر اساس رویکرد استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی
ـ ارجح دانستن ارتقاء ظرفیتها و قابلیتهای بومی از طریق همکاریهای منطقه ای برای رفع نیازمندیهای اقتصادی، دفاعی و امنیتی
ـ اقدام متقابل و متناسب با هرگونه تخاصم خارجی
ـ همکاری و همراهی با ملل مظلوم و تحت سلطه که به دنبال استقلال و نفی سلطه بیگانه هستند
ـ مقابله با هر نماد و اقدامی که به نوعی آشکار و یا پنهان منجر به نادیده گیری، استحاله و یا انحراف هر یک از این خطوط برجسته شود.
این شاخص ها در درون و برون کشور تاکنون کارکردهای متناسبی را داشته و دارد بطوری که برغم افت و خیزهایی که در اجرای اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی وجود داشته، مسیر مبتنی بر استقلال جویی، آزادی طلبی و ارتقاء نقش و جایگاه جمهوری اسلامی در داخل و در عرصه منطقه ای و بین المللی با قدرت طی شده است.
مهمترین شاهد مثال این روند در دوران ۸ سال دفاع مقدس به منصه ظهور رسید. چنانکه با تحمیل جنگی ویرانگر و هدف قرار گرفتن نمادهای منبعث از استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی از سوی دشمن متجاوز، هیچگاه باورها و اصول نظام مورد خدشه قرار واقع نشد و در عرصه سیاست داخلی با برگزاری مرتب انتخابات گسترده و پرشور و تقویت پشتوانه مردمی و در عرصه سیاست خارجی با پیگیری رویکرد استقلال جویانه، مسیر اصلی انقلاب اسلامی بدون تنازل پیگیری شد.
پس از پایان جنگ تحمیلی نیز که به شهادت جمع زیادی از سرمایه های انسانی کشور ما منجر شد فرهنگ استقلال جویی، آزادی طلبی و دفاع از جمهوری اسلامی در قالب فرهنگ مقاومت نهادینه شد و مدافعان آن در پهنه و گستره ای به وسعت ایران بزرگ در هر شهر و روستایی که در جنگ شهیدی داشته است گسترده گردید.
اگر چه پس از جنگ نیز حمله به موجودیت ژئوپولوتیک، موجودیت علمی، موجودیت هویتی و فرهنگی ایران و همچنین موجودیت استقلال اقتصادی مبتنی بر تجربیات شکست خورده قبلی به شکل مرحله ای بازسازی و از سوی دشمنان انقلاب اسلامی و به ویژه ایالات متحده آمریکا علیه ایران اعمال شد لیکن مقاومت و تسلیم ناپذیری ایران در کنار راهبردهای غلط دشمنان منطقه ای در رقابت های منطقه ای فرصت هایی را برای انقلاب اسلامی در منطقه پیرامونی فراهم و مشکلات اقتصادی جهانی و ناهمگنی و تعارض و تضاد سیاست های قدرتهای جهانی و متحدین منطقه ای آنها انقلاب اسلامی را به سکوی با ثبات و مقتدر و مستقل منطقه منتقل کرد.
مقاومت و ایستادگی در کنار توسعه علمی و فنی و پیشرفت در حوزه های هسته ای، نانو، بیو، راهبرد وادارسازی ایران به تسلیم و توقف را به شکست کشاند و چاشنی تهدیدات توخالی نیز نتوانست از اراده مردم ایران برای زندگی همراه با استقلال و نفی سلطه جلوگیری کند.
بر این اساس مذاکره برای متوقف سازی پیشرفت فنی و باز داشتن جمهوری اسلامی ایران از دستیابی به قابلیتی که هیچگاه به دنبال آن نبوده است (سلاح هسته ای) تنها گزینه در اختیار طرف مقابل بود که با پیگیری سیاست تعامل سازنده از سوی جمهوری اسلامی به تولد برجام منجر شد.
اکنون و در آستانه اجرای برجام جا دارد که مروری گذرا داشته باشیم به شرایط جمهوری اسلامی ایران و منطقه پس از برجام؛
متناسب با اهداف و مقاصد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای سه سناریو برای شرایط بعد از برجام متصور است.
سناریوی اول: شکل گیری فضای جدید همکاری و تعامل سازنده (این سناریویی است که ایران دنبال می کند)
سناریوی دوم: شکل گیری رقابت مخرب بر پایه ی موازنه قدرت (این سناریویی است که آمریکا دنبال می کند)
سناریوی سوم: آتش افروزی و بحران آفرینی منطقه ای (این سناریویی است که رژیم صهیونیستی دنبال می کند)
توضیح سناریوی اول:
* ایران قدرت بزرگ منطقه ای است اما هیچگاه به دنبال هژمونی بر منطقه و یا تحمیل الگوی حکومتی جمهوری اسلامی نیست. ایران معتقد است بازی با حاصل جمع صفر (یکی ببرد و دیگری ببازد) نمی تواند برای منطقه امنیت ساز و ثبات آفرین باشد.
* بحران های منطقه نوعاً راهکارهای منطقه ای دارد و قطعاً بدون کمک جمهوری اسلامی ایران، بحران های منطقه نمی تواند راه حل پایدار باشد.
* قدرت نظامی و به ویژه موشکی ایران جنبه دفاعی بازدارندگی دارد. در دکترین نظامی ایران، ما آغازگر هیچ جنگی نخواهیم بود اما در صورت بروز جنگ، قوی ظاهر خواهیم شد.
* در برآوردهای امنیت ملی، ما دو تهدید ثابت داریم یکی رژیم صهیونیستی و دیگری آمریکا، ما کشورهای منطقه را تهدید خود تلقی نمی کنیم، برخی از کشورها آزار و اذیت هایی دارند و عده ای هم به دنبال کشاندن آنها به سمت درگیری با ایران هستند اما ما آنها را تهدید تلقی نمی کنیم.
* سهم بودجه نظامی ما از تک تک کشورهای کوچک خلیج فارس هم کمتر است. ایران به دنبال شکل گیری رقابت تسلیحاتی نیست و به حداقل های ممکن بسنده می کند.
* ما برای پیشرفت، نیاز به امنیت داریم، امنیت ایران هم در گرو امنیت منطقه است. پس ما به دنبال امنیت در منطقه هستیم. به صورت طبیعی وقتی متحدین ما در منطقه حاکم هستند آنها هم برای موفقیتشان نیاز به امنیت دارند. پس اتهامی که برخی از چهره های غربی و به خصوص رژیم صهیونیستی به ایران می زنند که ایران به نبال بی ثبات سازی در منطقه است واهی است.
* ما به دنبال تقویت همگرایی و همکاری منطقه ای با نهادینه سازی مکانیسم های دو جانبه و چند جانبه برای تحکیم امنیت و تقویت ثبات در منطقه هستیم.
* معتقدیم اگر بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ اجرا شده بود، دیگر اشغال کویت صورت نمی گرفت و منطقه در مدار دخالت نظامی بیگانه و اشغال گری قرار نمی گرفت و این اتفاقات بعدی هم رخ نمی داد.
(بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ از دبیرکل درخواست می کند که با مشورت ایران و عراق و دیگر کشورهای منطقه، راه های افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد)
* تروریزم، امروز بزرگترین تهدید امنیتی منطقه است. مقابله با این تهدید اولاً باید جامع و فراگیر و دربردارنده تمامی ابعاد باشد، ثانیاً باید با مشارکت جمعی کشورهای منطقه باشد. دخالت قدرت های فرامنطقه ای به پیچیدگی این بحران می افزاید (مشکلاتی که می آفرینند، بیش از کمکهای آنهاست)
توضیح سناریوی دوم:
* در این سناریو، باید با قدرت منطقه ای ایران مقابله شود اما نه به روش مستقیم بلکه از طریق ایران هراسی و تهدیدسازی از ایران تا بتوانند هم توان کشورهای منطقه را به مقابله با ایران بسیج کنند، هم بتوانند نیاز کشورهای منطقه به خودشان را افزایش دهند و با دعوت آنها حضور نظامی خود در منطقه را تقویت کنند و هم بتوانند سلاح های خود را بفروشند.
* رفتار آمریکا با کشورهای شورای همکاری، تلاش فرانسه برای تقویت نظامی در خلیج فارس، برنامه انگلیس برای توسعه حضور نظامی در خلیج فارس یعنی نظامی تر کردن منطقه و دمیدن به آتش جنگ.
* ۵ ماه قبل و در آستانه دستیابی به توافق برجام، اوباما با دعوت از سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به کمپ دیوید، بحث رفع نگرانی و اطمینان بخشی نسبت به تهدید ایران را در دستور قرار داد و بحران ساختگی جدیدی از موضوع قدرت ایران را شکل داد.
* پول کشورهای عربی که باید صرف رفاه مردم خودشان و آبادانی کشور مصرف شود به سمت ذخایر تسلیحاتی کشیده شد. قدرت نظامی کشورهای عربی که باید متوجه تهدید اصلی جهان اسلام یعنی رژیم صهیونیستی باشد، به انحراف کشیده شد. تشکیل ارتش کشورهای عربی که هیچگاه ایده آن هم برای مقابله با دفع تجاوز رژیم صهیونیستی مطرح نشده بود، در برابر تهدید واهی ایران کلید خورد. برای رفع تخاصم با اسرائیل و آزادسازی سرزمین های عربی اشغال شده، بجای مقاومت راهکار مصالحه و گفتگو را انتخاب کردند اما در برابر سوء تفاهمات با ایران روش مخاصمه. بر اساس برآورد ما، اینها انتخاب خودشان نبوده است بلکه مدیریت پنهانی بوده که در راستای این سناریو، آنها به این رویکرد کشیده شوند.
* ما قرائن بسیار و متقنی در دست داریم که آمریکا به دنبال مقابله مؤثر با داعش و تروریزم در منطقه نیست و نگاه ابزاری به آن دارد و آنرا مدیریت می کند. شکل دهی جنگهای قومیتی هویتی کنترل شده برای مهار قدرت ایران در راستای راهبردهای آمریکا در منطقه است. امروز کانون های بحران، عمدتاً در حوزه های قدرتی ایران جریان دارد. ابتدا عراق و افغانستان بود، امروز به سوریه و یمن و لبنان هم کشیده شده و توسعه جغرافیای بحران در حوزه های قدرت ایران دستور کار آمریکاست.
* آمریکا در راستای موازنه قدرت و تضعیف قدرت منطقه ای ایران در برابر تهاجم نظامی ائتلاف شکل گرفته به رهبری عربستان به یمن سکوت و آن را تشویق می کند. آمریکا راهبرد مشغول سازی ایران به دفاع از متحدینش در منطقه را بعد از برجام به شدت بیشتری دنبال خواهد کرد.
* بازی با قیمت نفت و ماجراجویی در سایر پرونده ها و اتهامات واهی مثل مسائل حقوق بشری و حمایت از تروریزم، الزامات سناریوی دوم است.
توضیح سناریوی سوم:
* برآورد ما این است که دولت فعلی آمریکا، از این سناریو حمایت نمی کند و تنها رژیم صهیونیستی حامی این سناریو است.
* با توجه به ناکامی رژیم صهیونیستی در جلب همراهی آمریکا در حمایت از این سناریو و مشکلاتی که رژیم صهیونیستی در مرزها و در داخل مناطق اشغالی دارد، شرایط را برای ورود در این سناریو به هیچ وجه مهیا نمی بیند.
* اولویت رژیم صهیونیستی، بعد از ناکامی در همراه سازی آمریکا در بر هم زدن میز مذاکرات و توسل به اقدام نظامی، در مقطع فعلی راهبرد به شکست کشاندن برجام است، تا مجدداً فضای نظامی حاکم شود و اگر در این راهبرد هم شکست بخورد به ناگزیر خود را به سناریوی دوم همراه می سازد.
جمعبندی:
۱ـ اعتقاد داریم هیچکدام از بحران های منطقه راه کار نظامی ندارد. البته برتری در میدان دست طرف ها را در مذاکره تقویت می کند اما سرانجام باید در پشت میز مذاکره، توافق شود.
۲ـ جمهوری اسلامی ایران برای توسعه و پیشرفت و در راهبرد تعامل سازنده با منطقه و جهان، نیاز به ثبات و امنیت در داخل و منطقه دارد.
۳ـ ایران، راه حل بحران های منطقه را در شکل گیری ساز و کار منطقه ای می بیند و آمادگی خود برای نشست با طرف های اصلی درگیر در بحران یعنی عربستان و ترکیه برای بررسی مسائل منطقه را اعلام کرده و باز هم اعلام می کند در هر سطحی سیاسی، نظامی یا امنیتی این گفتگوها آغاز شود.
۴ـ کنفرانس امنیتی مونیخ فرصتی است که باید این کنفرانس در برابر برخوردهای دوگانه ای که امروز در مقابله با تروریزم و مسلح سازی معارضین و حمایت از بمباران مناطق مسکونی، قتل کودکان و زنان و غیرنظامیان و بحران آوارگی صورت می گیرد، واکنش مناسب نشان دهد.
آنچه امروز نیاز منطقه برای حل بحران است، گفتگو بر پایه منطقه و انصاف است و نه قدرت نظامی و مالی و تبلیغاتی و ایران همواره آمادگی خود را برای میدان آوردن ظرفیت هایش در حل و فصل این بحران ها اعلام کرده است.
مهر