به گزارش خوزپرس،سوز سردی سراسر خیابان را تازیانه میزند و پسرک هم از شلاقهای باد بینصیب نیست، آنسوتر دختری جعبهپر از برگههای رنگی را سفت در بغل میگیرد، مبادا باد سرمایهاش را که جمع آن با زحمت به چند ده هزار تومان میرسد، با خود ببرد. سرمایهای که باد آن را نیاورده که بخواهد با خود ببرد!
کنار پسرک ترازودار، پشت به باد و پیادهرو، مینشینم، سرما نفوذش بیشتر میشود و دخترک هم جایی باز میکند و مینشیند.
آنها تنها ۲ نفر از خیل هزاران بازمانده از تحصیل هستند که خیابانهای شیراز، محل کسب و کار و بعضا زندگیشان است. بچههایی که نه میتوان آنان را خیابانی نامید و نه کودک کار محسوب میشوند. آنان بیآنکه خود مقصر باشند، سرنوشتشان به شکلی دیگر نوشته شده است، اما میتوان این نوشته کمرنگ را پاک کرد و دوباره نوشت!
زمانی که بسیاری از بچهها با ناراحتی و به سختی، درس و مدرسه را آماج نفرین و دشنام قرار میدهند و با ترفندهای اولیا به مدرسه رفتن ترغیب و تشویق میشوند، بچههایی که تعطیلات را انتظار میکشند و روزهای هفته و ماه را به امید رسیدن ایام تعطیلی شماره میکنند، هستند کودکانی که با حسرت مدرسه رفتن، روزهای سختی را با دشواریهای بسیار، میگذرانند و آینده مبهم خود را به انتظار نشستهاند.
کودکانی که به مدرسه دشمنام نمیدهند هیچ، حتی با دیدن دانشآموزان و مدرسه، چشمهایشان پر از اشک میشود و رویاهایشان با کیف و کلاس و نیمکت گره میخورد و …
این کودکان با تمام کودکی و علیرغم آنکه قلم دست نگرفتهاند و الفبا و جمع و تفریق نیاموختهاند، دو دو تای زندگی را تار و مبهم میدانند، روزگاری که برای نرفتن آنان به مدرسه هزار دلیل پشت هم ردیف کرده است. دلیلهایی که هنوز زور شعارهای ما برای ریشهکنی بیسوادی، به آنها نمیرسد!
زمانی ما قصد داشتیم ریشههای بیسوادی را نیز مانند آبله و فلج اطفال، بکنیم، اما نشانی بیسوادان را تنها در گروههای سنی میانسالان و بالاتر پی گرفتیم. آنقدر در کوچه پسکوچههای این گروه سنی پی بیسوادانی که چندان تمایلی به آموختن سواد نداشتند، گشتیم تا به سرگیجه مبتلا شدیم و فراموشمان شد که به ازای هر نفری که ما با سواد میکنیم، افرادی به شمار بیسوادان اضافه میشوند، انسانهایی که در ابتدای راه زندگی، مسیری دیگر برایشان تعریف شده است.
امروز یکی از مشکلات ما کودکان بازمانده از تحصیل است، گروه سنی ۶ تا ۱۲ سالی که به هزار و یک دلیل درست و اشتباه، بیسواد ماندهاند و نام و نشانی آنان از زیر دست آمارگیران بیسوادی تا دیروزها، در رفته بود و حالا به یک دغدغه تبدیل شده است.
معصومه فروتن، معاون اجتماعی بهزیستی استان فارس در این خصوص به خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه فارس، گفت: هر سال کودکان بسیاری به دلایل مختلف از تحصیل باز میمانند. افرادی که یا مدرسه را برای مدتی کوتاه تجربه کردهاند یا تنها در خیال خود آن را داشتهاند. شمار کودکانی که یک مدت وارد مدرسه میشوند و پس از مسیر مدرسه برایشان تابلو عبور ممنوع میخورد، هم زیاد است و هم خطر بیشتری برای جامعه دارند. این کودکان مدرسه را تجربه کردهاند و شرایط آن را دیدهاند و حالا به هر دلیل از تحصیل بازماندهاند که این برایشان بسیار گران تمام میشود.
این مقام مسئول گفت: در سال تحصیلی ۹۳-۹۴ در کل استان فارس دو هزار و ۱۴۵ کودک از ادامه تحصیل بازماندند. ۷۱۴ کودک مربوط به نواحی چهارگانه شیراز بودند و از بین شهرستانها کازرون با صد کودک بیشترین تعداد بازمانده از تحصیل را دارد.
او ادامه داد: عوامل زیادی در ایجاد چنین مشکل بزرگی دخیلاند، برخی از این علل قابل حل است و برخی را نمیتوان حل کرد. اما در میان مشکلات، بیشترین مشکل مربوط به هزینههای تحصیلی است. هنوز هم خانوادههایی وجود دارند که به دلیل نداشتن درآمد کافی از رفتن فرزندشان به مدرسه صرف نظر میکنند. پس از آن مشکل فرهنگی قرار دارد. با توجه به فرهنگی که در جامعه ما رواج دارد خانوادهها اگر تنها بتوانند هزینه تحصیل یک فرزند را فراهم کنند، فرزند ذکور برای رفتن به مدرسه انتخاب میشود و تعداد کودکان دختری که از تحصیل باز میمانند بیشتر میشود.
فروتن اضافه کرد: برای رفع مشکل مالی در سال گذشته طرحی اجرا شد که ۵۰۰ میلیون تومان برای این کودکان در نظر گرفته شد. تعدادی از کودکانی که دلیل اصلی مدرسه نرفتن آنها مربوط به مشکلات مالی بود شناسایی شده و تحت حمایت قرار گرفتند. این پول در اختیار خانواده این بچهها قرار گرفت و از آنها خواسته شد با این پول هزینه تحصیل این کودک را فراهم کنند. تصمیم داریم در سال جاری نیز این طرح را اجرا کنیم و منتظر هستیم ببینیم اعتباری برای این طرح فراهم شود. البته با این کار تنها میتوان تعدادی از بچهها را تحت پوشش قرار داد و باز هم شرایطی فراهم نمیشود که همه بچهها بتوانند استفاده کنند.
معاون اجتماعی بهزیستی استان فارس گفت: البته انجام این کار نیز مشکلات و نگرانیهای زیادی دارد. یکی از نگرانیها مربوط به خانوادهها است. نمیتوان اطمینان داشت خانوادهها از این پول در جهت تامین هزینه تحصیل این کودکان استفاده کنند. از طرف دیگر دولت هم نمیتواند همه این کودکان را در یک مدرسه شبانهروزی جمع کند و تمام هزینههای آنها را فراهم کند. برای انجام این کار باید طرحی نوشته شود و روی آن کار شود. ما نمیتوانیم این مشکل را به صورت مقطعی حل کنیم و باید یک راهکار مناسب برای این کار داشته باشیم.
وی ادامه داد: به نظر من بهترین کار این است که این پول در اختیار مدارس قرار گیرد و آموزش و پرورش پس از شناسایی این کودکان، این اعتبار را برای هزینه رفت و آمد و تهیه غذا و کتاب و لوازم تحریر این کودکان استفاده کند. به این ترتیب این اطمینان وجود دارد که این کودکان واقعا از این اعتبار استفاده میکنند. البته در این راه هم به میزان کافی مددکار نداریم تا بتوانند به ما در این زمینه کمک کنند. باید تفاهم نامههایی نیز بین بهزیستی و آموزش و پرورش منعقد شود تا بتوان این کار را انجام داد.
فروتن گفت: باید یک بررسی کلی انجام شود و مشخص شود که تعداد بچههایی که در سال خاصی به دنیا آمدهاند و مثلا امسال هفت ساله هستند و باید وارد مدرسه شوند، چند نفر آنها ثبت نام نکردهاند. از این طریق تعداد این کودکان را به دست آورد و برای آنها برنامهریزی کرد.
فریبا خوشبخت، یک روانشناس تربیتی و عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز نیز با بیان اینکه جا ماندن از تحصیل به چند نوع تقسیم میشود، اظهار کرد: هر رفتاری به تنهایی رخ نمیدهد و پیشایندها و پیامدهای مختلفی دارند. بخشی از پیشایندهایی که به خاطر آن کودکان اصلا مدرسه نمیروند یا ترک تحصیل میکنند مربوط به خانواده است. مهمترین آنها مشکل فقر است، یا اینکه خانواده به این نتیجه رسیده است که چه دلیلی دارد که بچه سواد داشته باشد، یا اینکه خانواده بدسرپرست یا بی سرپرست است و در این شرایط اولین نیازی که از کودک دریغ میشود تحصیل است.
وی افزود: پیشایندها برای کودکانی که مدرسه میروند و ترک تحصیل میکنند اندکی متفاوت است. گاهی خانواده فکر میکند که دختر من بهتر است از کلاس پنجم مثلا ازدواج کند. یا اینکه خانواده میبیند که افرادی در جامعه هستند که تحصیلات خوبی ندارند ولی توانستهاند سرمایههای زیادی فراهم کنند. خانواده نیز تصمیم میگیرد اجازه ندهد کودک ادامه تحصیل بدهد.
او ادامه داد: پیامدهایی نیز برای این امر وجود دارد. پیامدهای فردی این امر این است که کودکی که امروز بزرگسال شده است وارد کانالهایی میشود که اصلا مناسب نیستند. این فرد به خرافات علاقهمند میشود. وارد مسیرهای بزه کاری میشود و یا اینکه درگیر اعتیاد میشود. موضوع دیگر این است که وقتی کودکی در یک خانواده با سطح اجتماعی پایینی به دنیا میآید، برای او شرایط ادامه تحصیل فراهم نمیشود و خود او نیز سرپرست یک خانواده میشود که این سیکل ادامه پیدا میکند و تمام نسل این خانواده به همین روش بزرگ میشوند.
این روانشناس تربیتی معتقد است: پیامدهای اجتماعی این پدیده نیز به اینگونه است. یک نیروی انسانی که میتواند متفکر شود و متفکر انتقادی باشد و یکی از مشکلات جامعه را حل کند دیگر وجود ندارد و جامعه این نیرو را از دست میدهد. وقتی یک نوجوان مدرسه را رها می کند احتمال اینکه جذب گروههای بزه کاری شود بسیار زیاد است، ولی همین نوجوان اگر دیپلم خود را بگیرد شرایط بهتری برای او فراهم میشود و میتواند خوب و بد را تشخیص دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز گفت: اگر ما بتوانیم نظام تعلیم و تربیت خود را تغییر دهیم شاید بتوان از این مشکلات نیز جلوگیری کرد. درست است که میگوییم آموزش ما رایگان است ولی واقعا اینطور نیست و این نظام کاملا سرمایهای است. سیستم آموزش ما دارد افرادی را تربیت میکند که نیروی انسانی فردا را تشکیل میدهد. باید این تفکر نسبت به آموزش ما تغییر کند و توجه بیشتری به آن شود.
… عقربههای ساعت در سربالایی نیمدایره، به سمت بالا صعودی سریع را تکرار میکنند تا ده شب را به شهروندان اطلاع دهد! شدت باد کمتر شده است و خیابان آرام آرام از شهروندان خالی میشود اما هنوز در گوشه و کنار پیادهروها و مقابل پاساژها و سر چهارراه، شمار زیادی کودک، بالا و پائین میشوند و در ابتدای سربالایی نفسگیر زندگی، روزهای سختی را تجربه میکنند.
کودکانی که از تمام سرمایههای این کشور حقی دارند. بچههایی که سهمشان از قانون آموزش رایگان، به اندازه دیگران است اما ….
منبع:ایسنا