اینجا هیچ وقت مثل سوریه نمی شود اما…
تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶
خوزپرس: حجت الاسلام محمد ادریسی؛
تصحیح خطاها متوقف درتشخیص و کشف آنهاست و تشخیص خطاها متوقف در ایستگاه عبرت هاست پس کشف و تصحیح خطا ها متوقف در ایستگاه عبرت هاست و این یک صغری و کبری ونتیجه گیری منطقی است که هر ذهنی آن را می پذیرد.
اینجا هیچ وقت مثل سوریه نیست و نمی شود چون مردم اجازه نمی دهند اما نمی توان هر چه بادابادی که جلو رفت و برای عبرت گرفتن می گوییم حتی اگر هم برای بعضی ها خنده دار و یا حتی باور نکردنی باشد.
وقتی از شهروندان سوریه بپرسی که چگونه شد که به اینجا رسیدین اینگونه می گویند که از زمانی شروع شد که دار العدل (دادگاه) را اول زبانی بعد به صورت عملی به آتش کشیدند و جوانانی بودند که فریاد می زدند که این کار درستی نیست اما گوشی نمی شنید و با خنده های مستانه بنزین بر آتش می ریختند.
از برخی دیگر که بپرسی اینگونه می گویند که آتش جنگ درسوریه و جرقه ورود تکفیری ها از در و دیوار کشور و تجاوز به ناموس ها و خون ریزی ها از آن زمانی که چند محصل با دیوار نویسی و شعارنویسی هایی که بیشتر جنبه بازی داشت تا واقعیت علیه حکومت شروع شد و با اعتراضات خیابانی پدر و مادران که خیال می کردند می توانند به سوی رفاه بیشترپیش بتازند و همان ها که به رئیس جمهور سوریه چند وقت قبلش رای محکمی داده بودند معترض او شدند ادامه یافت و با تشویش و رجزخوانی رسانه ها داخلی و خارجی و همراهی ساده دلان مواجه شد و نتیجه هایی که خودتان می بینید.
از گروهی دیگر که بپرسی اینگونه می گویند که از یک سال قبل از اعتراضات خیابانی شروع شده بود و مخالفان با انبار کردن امکانات دارویی برای زخمی های آینده و سلاح ها در گوشه و کنار کشوربرای ترورها منتظر بودند تا زمان آسیب زدن و خروج علیه حاکمیت با شعار (الشعب یرید اسقاط النظام) شروع شد و تا الان بیش از چهار صد هزار کشته از زن و کودک و غیر نظامی داریم که روی دستمان مانده اند.
عده ای دیگر می گوید که بخاطر حرف ها و فیلم ها و عکس های بود که در شبکه های اجتماعی زده می شد که نیرهای امنیتی بی تجربه کشور ما سوریه چند جوان را با چوب می زدند و زنان و بچه ها گریه می کردند و ما برای دفاع از آنها به خیابان ها آمدیم و شد آنچه که می بینید.
دسته ای دیگر می گویند که مسئولین کشور ما برای خودشان و فرزندانشان و نزدیکان خود زندگی رویایی درست کردند و اما نوبت که به مردم کشورشان که می شد جز تنبلی و حرف و حرف در اداره امور چیزی از آنها نصیب ما نمی شد و خواستیم که ادبشان کنیم بعد نظامیان و مسئولین که از چشم ما افتادند یا بهتر بگوییم از چشم ما انداختند پس به غیر خودی ها پناه بردیم و آنها هم رحم مان نکردند و اینها که گفته شد فقط کمی آشنایی به زبان عربی و انگلیسی لازم دارد که مفصل تر آن را ببینیم و بخوانیم و بشنویم.
فرجام ها با آغازشان که سنجیده شود عبرت ها پدیدار می شود که در روزگار سیاه و سفید اقوام و ملل و کشور های دیگر براى ما درس های عجیب و باورنکردنی هست تا که عبرت بگیرم قبل از آنکه خودمان عبرت دیگران شویم.