به گزارش سرویس ورزشی خوزپرس از اهواز، در این نیمه توجه به ۲ نکته اساسی زیر بسیار حیاتی است است:
نکته اول بیرانوند توپ خاصی را با دستانش لمس نکرد و ازبکها نتوانستند موقعیت خاصی ایجاد کنند.
نکته دوم در یک دعوا کسی که سیلی اول را بزند برنده دعواست.
همانگونه که ملاحظه کردیم تیم ایران برای اینکه اسیر فشار ازبکها نشود، سعی کرد گل اول را بزند و به همین دلیل بازی را هجومی و با فشاری همه جانبه علیه آنها شروع کرد، به گونه ای که توانست در چند دقیقه اول بازی خود را به آنها دیکته کند.
ایران ۴٫٫٫٫۱٫٫٫٫۴٫٫٫٫۱ در زمان مالکیت توپ در این نیمه بازی کرد و موقعی که حریف صاحب توپ میشد با توجه به نوع بازی حریف ۴ و نیز ۳٫٫٫٫۴٫٫٫٫٫۳ بازی کرد که منطقیترین کار ممکن بود و این نشانگر علاقه ایران به پیروزی و نباختن بود.
ایران با شروع بازی گل نزد اما با حملات پر تعدادش اختیار عمل را از ازبکها گرفت و بازدن سیلی محکمی به ازبکستان مانع هرگونه فشار این تیم شد و اصطلاحاً این تیم را ترساند.
به علت پرس و یارگیری بسیار هوشمندانه ایران از یک سوم میانی و دوندگی بالای ایرانیها، ازبکستان حتی ۱ موقعیت گل نتوانست بهدست آورد و تا دقیقه ۲۳ بازی فقط ۱ بارازنیمه ایران عبور کرد. جالب اینجاست که اولین توپی که بیراوند با دستانش لمس کرد در اثر ۱ بازی جوانمردانه در دقیقه ۳۳ اتفاق افتاد. وپس از آن بار دیگر در دقایق ۴۴ و ۴۵ و آنهم در اثر پاس روبه عقب و توپ بی هدف بود که نشانگر بازی بسته و یارگیری من تومن و نفر به نفر ایران علیه ازبکها بود.
نکته جالب توجه دیگر این بود که ازبکها در تمام این نیمه چه در فاز حمله و چه فاز دفاعی
۲٫٫٫٫۳٫٫٫۱٫٫٫۴ بازی کردند که با توجه به نوع بازی ایران، این روش آنها به نتیجه نرسید و اگر ۳۶۰ دقیقه دیگر نیز بازی ادامه پیدا میکرد، راهی از پیش نمیبردند.
سرعت بازی بسیار بالا بود و خصوصاً ایران از یک سوم میانی به یک سوم تهاجمی حریف سرعت انتقال فوقالعادهای داشت.
فشار ایران سبب شد در دقیقه ۶ شجاعی در سمت چپ دفاع ازبکها و دقایق ۱۴ و ۲۶ توسط قوچان نژاد در سمت راست دفاع ازبکستان صاحب ضربات ایستگاهی شویم که حاصل آن گل زیبای سید جلال حسینی در دقیقه ۲۷ با ضربه سر بود.
بزرگترین ضعف ازبکها در این نیمه فاصله زیاد بین هافبکهای دفاعی و دفاعهای این تیم بود که به ایران فرصت خودنمایی داد.
محمدی دفاع چپ ایران با شماره ۵ عملکردی فوقالعاده داشت و نشان از ۱ بازیکن بزرگ در سالهای آتی را می دهد.
نقش پور علی گنجی و مسعود شجاعی بسیار مهم بود، هر چند به چشم نیامد.
بازی از دقیقه ۱۸ به بعد متعادلتر شد و در دقیقه ۴۰ به بعد که فشار ازبکها بیشتر شد شجاعی با مصدومیتی سوری در دقیقه ۴۴ در مدت ۳ دقیقه آخر فشار ازبکها را با تجربه بالا خنثی کرد.
تعویض دقیقه ۳۹ جباروف کاپیتان ازبکها نشانگر خستگی و ناتوانی کلی این تیم بود که در جباروف نمود پیدا کرد.
تیم ازبکستان برای باز کردن عمق دفاع ایران زیاد توپهای زیادی را به چپ و راست میبرد اما تیم ایران وقتی آرژانتین بزرگ را با تمام ستارههایش در جام جهانی اسیر دفاع حساب شده خویش کرد و در این نیمه تمام فضاها را با تغییر سیستم ۴٫٫٫٫۱٫٫٫٫۴٫٫٫٫۱ به ۴٫٫٫٫۴٫٫٫٫۲ و ۳٫٫٫٫٫۴٫٫٫٫۳ بسته بود تیم ازبکستان چگونه میتوانست راهی برای نفوذ پیدا کند؟ در نتیجه توپ ازبکها پس از چند چپ و راست کردن یا لو میرفت و یا بلوکه میشد.
نیمه دوم بازی:
در این نیمه نیز همان نتیجه ۱ بر ۰ حفظ شد و ایران با ۷ امتیاز به تنهایی در صدر جدول گروه خود قرار گرفت.
قبل از هر چیزی باید گفت که عامل اصلی موفقیت تیم ایران جوان شدن تیم و پایین آمدن میانگین سنی این تیم به نسبت تیم ۲۰۱۴ جام جهانی بود. تیمی جوان و البته با تجربه کافی که بازیکنان سرد و گرم چشیدهای همچون شجاعی و حاج صفی و سید جلال تیم ایران را بالانس کردند و به همراه پور علی گنجی، طارمی و وحید امیری و رضاییان و…که در اوج آمادگی بودند توانستند آنجا که لازم بود تیم را به جلو هدایت کنند و جایی که لازم بود بازی را نگه دارند و بوقتش در ضد حملات شرکت کنند.
همانگونه که پیش بینی میشد تیم ازبکستان به علت میزبان بودن و ترس از شکست و به خاطر دریافت گل، اوایل نیمه دوم را با تمام توان و با حملات پی در پی آغاز نمود ولی این حملات از دقیقه ۶۰ به بعد استحاله شدند و از دقیقه ۶۲ به بعد رفتهرفته بازی به توازن کشیده شد و پس از اینکه ایران نبض بازی را در اختیار گرفت، شاهد بازی بی انگیزهتر و همراه با حماقتی محسوس از ازبکستان بودیم.
در همین لحظات بود که رفتهرفته ازبکستان حواسش از خط دفاعی خود پرت شد و فقط به فکر گل زدن آنهم به هر قیمتی بود، در صورتی که ایران در این نیمه نیز هوشمندانه از یک سوم میانی پرس و یارگیری را آغاز نمود و تمام فضا و عمق را پوشش همه جانبه ای داد.
به گونه ای که حتی فرصت نفس کشیدن به ازبکستان نداد و در عمق دفاع ایران جای سوزن انداختن نبود.
ازبکستان ناچارا از کنارهها و چپ و راست دفاع ایران مجبور به حمله و طراحی حملاتش جهت گل زنی میشد ولی ایران نیز گهگاه به خوبی با ۵ دفاع تمام عرض بازی را در مواقع لزوم پوشش میداد که در این حالت بازیکنان میانی بسیار به این ۵ دفاع نزدیک میشدند و عملاً این شیوه ازبکستان نیز با شکست مواجه میشد و سانترهای بی هدف و عقیم آنها را بیرانوند مهار میکرد.
البته به اعتقاد من ایران نمیبایست اوایل این نیمه فرصت فشار آوردن را به ازبکها میداد. زیرا ممکن بود مشکلساز شود. ایران در ادامه به خود آمد و در کارهای ترکیبی و کنترل بازی خونسرد بود و منضبط عمل کرد و بازیکنان ازبکستان همانگونه که پیش بینی میشد بسیار عصبی شدند. نمونه بارز آن کاپیتان تعویضی این تیم بود که اعتراضهایش بیانگر وضعیت روحی کلی تیم ازبکستان بود و یکی دوبار در معرض اخراج از بازی قرار گرفت.
اولین زنگ خطر برای ازبکستان را در دقیقه ۵۷ مسعود شجاعی به صدا در آورد و میتوانست در ۱ ضد حمله کارشان را یکسره کند ولی بخت با ازبکها یار بود و این پایانی بر شروع طوفانی ازبکها بود.
تیم ازبکستان در حالی که با عصبانیت و عجولانه در پی راه چاره بود کیروش با خونسردی تمام در تدارک تعویضهای کارساز خود از جمله سردار آزمون و آندو بود.
ابتدا سردار جایگزین گوچی خسته شد ولی با تیم هماهنگ نبود و از آمادگی روحی لازم برخوردار نبود و کمی خود خواهی در حرکاتش مشهود بود. اما آندو پس از ورودش به بازی، هماهنگ عمل کرد و با یکی دو پاس عمقی تیم را صاحب موقعیتهای گل زنی و ضد حملاتی خطرناک کرد.
ضد حملات دقایق ۶۵ توسط طارمی و ۸۰ وحید امیری و ۸۲ و ۸۸ و ۹۴ دیگر بازیکنان تیم ما، بارها تیم ایران را تا آستانه گل زنی پیش برد.
در این بازی انگیزه و تمرکز ایران بالاتر بود و روند روحی یکنواختی داشتیم ولی ازبکها در دقایق مختلف بازی شرایط روحی متفاوت و متزلزلی را نشان دادند. خطای بچهگانه دقیقه ۷۷ گوشه راست محوطه جریمه ایران را در آستانه گل خوردن از ازبکها قرار داد که این تنها موقعیتشان هدر رفت.
گزارش محسن بابادی